متن سخنرانی فواد کیخسروی، رئیس هیئت مدیره کنفدراسیون کار ایران – خارج از کشور در کنفرانس «از تبعید برای عدالت»

کنفدراسیون کار ایران – خارج از کشور، با برگزاری اولین مجمع عمومی خود، یعنی مجمع موسس اش در تاریخ 23 فوریه 2024 فعالیت خود رو به صورت رسمی آغاز کرد. ایجاد این تشکل حاصل چندین ماه همکاری و رایزنی مابین تعدادی از فعالین ایرانی است که از کنشگران جنبش کارگری، معلمان، روزنامه نگاران، فعالین جامعه ال جی بی تی و فعالین زن و فعالین حقوق بشری ساکن خارج از کشور هستند و همچنین رایزنی و هم نظری با تعدادی از فعالین داخل کشور است.

در این مدت ارتباط تنگاتنگ و موثری مابین ما و کنفدراسیون اتحادیه های کارگری آلمان ( د.گ.ب) برقرار بوده است.

کنفدراسیون کار ایران – خارج از کشور، دو عرصه مشخص را به عنوان اهداف اصلی برای خودش تعریف کرده است.

  1. ایجاد شبکه گسترده ارتباطی با اتحادیه ها و سندیکاهای کارگری در آلمان و دیگر کشورهای اروپایی و حتی خارج از اروپا و نهادهای بین المللی کارگری و تلاش برای رسمیت یابی نزد این نهادها به عنوان تشکلی که میخواهد صدای طبقه کارگر ایران را به جوامع مختلف در دنیا برساند.
  2. گسترش ارتباط با فعالین، تشکلهای مستقل، جمع ها و شبکه های مختلفی از نیروی کار داخل ایران به هدف دریافت پیامها، خواستها، نقطه نظرات و هر آنچه آنان از جامعه جهانی و همکارانشان در دیگر کشورها می خواهند، تا ما بتوانیم به اتحادیه های همکارانمان در دیگر کشورها منتقل نماییم.

اما چرایی و ضرورت این کار چه بود؟

واقعیت این است که در ایران کارگران، معلمان، کارمندان، روزنامه نگاران و بخشهای مختلف مزد و حقوق بگیر هیچگاه اجازه تشکیل تشکلهای مستقل خود را نداشته اند. و هر جایی توانستند تشکلهای مستقلی با اعضا و تشکیلات محدودی ایجاد  کنند، سریعا و شدیدا مورد سرکوب حکومت قرار گرفتند و هیچگاه این فعالین امکان فعالیت آزادانه نیافتند. اما با وجود این سرکوبگری شدید، تلاشهای جدی میان این فعالین صورت گرفته و هنوز هم در جریان است که تاثیرات بسیار بسزایی در گسترش اعتراضات و مطالبه گری های بخشهای مختلف نیروی کار داشته است.

با وجود این فعالیتها، هنوز جنبش کارگری و دیگر بخشهای نیروی کار از عدم وجود تشکلهای مستقل فراگیر و عدم امکان فعالیت آزادانه رنج میبرند. ایجاد این تشکلها باید در داخل ایران و توسط خود کارگران، معلمان، روزنامه نگاران، بازنشستگان و در هر بخشی انجام گیرد. 

اما عدم وجود تشکلهای مستقل و ممنوع بودن فعالیت آزادانه، باعث شده است که در خارج از ایران مسائل و مشکلات کارگران به خوبی دیده نشود. با وجود اینکه در طول 3 تا 4 دهه گذشته فعالین زیادی در خارج از ایران تلاش کردند تا صدای کارگران ایران نزد جوامع دیگر و نهادهای کارگری باشند و اقدامات بسیار مفیدی انجام داده اند، اما هنوز بازخورد قابل توجهی از سوی همکاران مان در کشورهای دیگر و نهادهای بین المللی به صورت عملی موثر در رابطه با کارگران ایران اتفاق نیفتاده است.

ما هنوز شاهد هستیم که جمهوری اسلامی هر ساله هیاتی دروغین را به عنوان هیات کارگری به اجلاس های سازمان جهانی کار می فرستد و وضعیت کارگران ایران را به شکل وارونه به جامعه جهانی نشان میدهد. جمهوری اسلامی کنوانسیونها و معاهده های بین المللی زیادی را امضا نکرده و تمامی آن کنوانسیونهایی را نیز که امضا کرده است اجرا نمیکند. اما جامعه جهانی گویا از این نقض گسترده حقوق کارگران و سرکوب بسیار خشن فعالین صنفی و سیاسی در ایران توسط حکومت بی اطلاع است.

از این جهت ما بعنوان کنفدراسیون کار ایران – خارج از کشور، تلاش میکنیم تا همکاری جامعه بسیار بزرگتری از نیروی کار ایرانی ساکن خارج را با خود جلب کرده و با یاری گرفتن از آنان، و استفاده از تجاربشان طی سالها و دهه های گذشته، با قدرت بیشتری صدای طبقه کارگر و تمامی نیروی کار ایران در سطح بین المللی باشیم. و از این طریق هم حمایتهای بیشتری در سطح بین المللی برای جنبش داخل ایران جلب کنیم و هم با تعمیق حساسیت و گسترش اعتراض ها به برخوردهای سرکوبگرانه حکومت علیه کل جامعه و خصوصا جنبش کارگری، هزینه های سرکوبگری حکومت را بالاتر ببریم. ما همچنین تلاش میکنیم تا اجازه ندهیم بیشتر از این، تضییع حقوق کارگران، شدت فقر و فلاکت تحمیل شده به جامعه، سرکوب و اختناق حکومتی علیه فعالین، از چشم جوامع کشورهای مختلف دور مانده یا در حاشیه مسایل بماند. ما تلاش خواهیم کرد تا مسایل و مشکلات نیروی کار ایران را به عنوان اکثریت جامعه، بیشتر از قبل به گوش جهان برسد و به یک مسئله مبرم تبدیل شود.

اما درباره راههای عملی پیشبرد اهداف نکاتی را اشاره میکنم.

برای خروج از این وضعیت بحرانی در ایران و هر درجه بهبود اوضاع برای کارگران ایران، تنها و تنها باید کارگران در ابعاد گسترده متشکل شوند. شوراها و اتحادیه های کارگری در تمامی صنایع و مراکز و بخش ها توسط کارگران، معلمان، کارمندان، روزنامه نگاران و همه صنوف باید ایجاد شود. و در نهایت این تشکلها باید در مجامع یا کنفدراسیونهای سراسری متحد شوند و از حقوق عمومی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خود دفاع کنند. از این طریق میتوان در سطح بین المللی هم نمایندگان خود را داشته باشند.

اما اگر واقع بینانه به اوضاع نگاه کنیم می بینیم که با وجود حکومت جمهوری اسلامی تحقق این اتفاق دور از ذهن است و کارگران اجازه و امکان سازماندهی وسیع نخواهند یافت.

پس تا آن زمان، ما تلاش خواهیم کرد تا در سطح بین المللی صدای جنبش کارگری داخل کشور باشیم. ما همچنین تلاش خواهیم کرد تا توسط اتحادیه های همکاران در کشورهای مختلف به رسمیت شناخته شویم و از طریق حمایتهای آنان به نهادهای بین المللی ورود کنیم. در این صورت این امکان فراهم خواهد شد تا تشکلهای مستقل کارگران، معلمان، روزنامه نگاران و دیگر بخشهای داخل کشور با کنفدراسیون ارتباط برقرار کرده و همکاری ایجاد شود و از این طریق رسما دسترسی کارگران و فعالین ایران به جوامع بین المللی و همچنین حمایت نهادهای بین المللی و جوامع کشورهای مختلف به جنبش کارگری ایجاد گردد.

پس آن چیزی که مهم است این است که جدای از فعالیتها و تلاشهای ما در کنفدراسیون کار ایران – خارج از کشور، اتحادیه های کشورهای مختلف و نهادهای بین المللی کارگری نیز این موقعیت بسیار مهم را برای کل نیروی کار ایران فراهم آورند و ارتباط جدی و مستمر را با ما برقرار کنند تا زمینه های ارتباط، ورود کنفدراسیون به نهادهای بین المللی کارگری ایجاد گردد.

ما انتظار داریم در این مسیر مورد حمایت جدی و پیگیر اتحادیه ها و سندیکاهای کارگری کشورهای مختلف قرار بگیریم. در این راه ( د.گ.ب ) کنفدراسیون اتحادیه های کارگری آلمان پیشقدم شده و حمایت از کنفدراسیون ایران را آغاز کرده است و امیدواریم همکاران دیگر کشورها نیز چنین حمایتی از ما را در دستور کار خود بگذارند. 

در ادامه صحبتها میخواهم گریزی بزنم به نقش و اهمیت جنبش کارگری در تحولات سیاسی جاری در ایران و همچنین موقعیت تعیین کننده ای که حضور سازمان یافته جنبش کارگری در این تحولات می تواند ایفا کند.

بلحاظ کمیتی جمعیت بسیار بزرگی از جامعه ایران را نیروهای کار و اقشار مزد و حقوق بگیر تشکیل میدهند. کارگران در صنایع بزرگ و کوچک، کارگران بخش خدمات عمومی، کارمندان در بخشهای دولتی و غیردولتی اعم از معلمان ، پرستاران و دیگر بخشها، همراه با بازنشستگان و همچنین جمعیت بسیار زیادی از بیکاران، جمعیتی چند ده میلیونی از نیروی کار یا کل طبقه کارگر ایران را تشکیل میدهند.

بلحاظ سیاسی و موقعیت حساسی که نیروی کار در پروسه تولید و مناسبات اقتصادی و تولید ثروت در ایران دارد، به مواردی اشاره میکنم. همانطور که مشخص است عمده ترین سهم در تولید ناخالص داخلی ایران از محل صنایع نفت و گاز و صنایع جانبی آن است. به طوری که اگر به آمارهای غیر واقعی دولت در ایران اکتفا نکنیم و مشاهدات واقعی را در نظر بگیریم، بودجه های سالانه کل کشور، و ذخایر صندوقهای توسعه، سهم عمده خود را از طریق درآمدهای نفتی تامین میکنند.

بخش های عمده دیگری از تامین هزینه های کشور از محل درآمدها در بخشهای خدمات و کشاورزی است. که بخش خدمات تماما، و بخش کشاورزی تا سطح قابل توجهی مبتنی بر حضور نیروی کار مزد و حقوق بگیر است.

صنایع فولاد قدرتمندی در ایران فعالیت دارند. که هم درآمدهای داخلی بسیار مهمی دارند و هم در بخش صادرات ارزآوری بسیار قابل توجهی را تامین کردند. جمعیت زیادی از نیروی کار متخصص، در این بخشها شاغل هستند.

معلمان که در سالهای اخیر شاهد اعتراضات و کنشگری های بسیار گسترده آنها بوده ایم، کل مناسبات آموزش و پرورش، تحت تاثیر حضور و موقعیت آنها شکل گرفته است.

کارگران شهرداریها، کارکنان بهداشت و درمان، کارگران بخش توزیع انرژی و بخشهای دیگر تامین خدمات عمومی نیز که شالوده جامعه به کار و فعالیت آنان گره خورده همواره اعتراضات و نارضایتی هایشان نسبت به وضعیت موجود در جریان است.

موارد بیشتری در این رابطه می توان اشاره کرد اما در این فرصت در همین حد اکتفا میکنم.

حالا اگر نگاهی به وضعیت نیروی کار در این بخشها بیاندازیم خواهیم دید که کارگران و کارمندان شاغل در بخشهای مختلف صنایع نفت و گاز، صنایع فولاد، کارگران بخش خدمات عمومی خصوصا کارگران بخش حمل و نقل، معلمان و کارمندان بخشهای مختلف دولتی و غیر دولتی، در یک نارضایتی بسیار عمیق و شدید قرار داشته و اعتراضات و اعتصابات بسیار گسترده ای را به صورت هر روزه سازمان می دهند.

جدای از اعتراضات و کنشگری های اعتراضی از سوی کارگران و کارکنان ایران، حضور جدی همین بخشها در اعتراضات توده ای و مردمی که به قصد تغییر و تحولات سیاسی نیز جریان دارد بسیار قابل توجه است.

به اعتراضات مردمی سال 1401 میپردازم. در اینکه کارگران، معلمان، روزنامه نگاران، کارمندان، فعالین بخشهای مختلف نیروی کار به صورت فردی در این اعتراضات شرکت بسیار گسترده داشتند شکی نیست. با نگاهی به آمارهای نسبی از بازداشت شدگان، مجروحین و کشته شدگان خواهیم دید که آمار بالایی از میان نیروی کار را در بر میگیرد. حتی 4 نفر از معترضینی که در همان ماههای اول اعتراضات توسط حکومت اعدام شدند کارگر بودند.

اما در اعتراضات سال 1401، جدای از این دخالتگری و حضور فردی کارگران، تلاشهای جدی هم برای حضور متشکل کارگران در اعتراضات سیاسی از سوی خود کارگران انجام گرفت. مشخصا فراخوانهای معلمان برای تحصن و اعتصابات سراسری در مدارس، نقش آفرینی معلمان در اعتراضات دانش آموزان، اعتصاب و اعتراضات کارگران صنعت نفت در پروژه های منطقه عسلویه، اعتراضات کارگران زن در شرکتهای مربوط به صنایع خودروسازی و تلاشهای مختصر دیگری در دیگر مراکز کارگری و در نهایت اجماع بزرگ و بسیار مهم 20 تشکل مستقل کارگری، معلمان، زنان و دانشجویی در حمایت از خیزش سراسری مردم تحت نام «منشور مطالبات حداقلی»، از جمله تلاش های نسبتا سازمان یافته و متشکل گروههای مختلف نیروی کار ایران بود.

با توجه به مواردی که مختصرا عرض کردم، کارگران و معلمان و دیگر نیروهای مزدبگیر ایران جایگاه ویژه ای برای تاثیرگذاری در تحولات سیاسی و اجتماعی دارد. اما بخاطر ضعف در سازمان یابی در سطح کلان، که نتیجه سرکوب گسترده ی حکومتی است از این جایگاه و موقعیت ویژه نتوانسته استفاده کامل را ببرد.

جنبش نیروی کار ایران بخاطر همین موقعیت و جایگاه، اگر که به شکل سازمان یافته بتواند در میدان ظاهر گردد، نه تنها برای تحقق خواسته ها و مطالبات خود، بلکه برای تحقق خواسته های سیاسی و اجتماعی کل جامعه می تواند نقش محوری ایفا کند. دقت کنید که خواسته های تحقق آزادی، برابری، رفاه، ایجاد جامعه ای مبتنی بر حقوق بشر و دموکراسی، با خواست و مطالبات جنبش نیروی کار ایران گره خورده است. برای همین جنبش کارگری بزرگترین متحد برای جنبشهای مترقی، خصوصا جنبش زنان در ایران هست و خواهد بود.

در همه کشورهای آزاد دنیا، در همین اروپا، تشکلهای مستقل کارگری اعم از اتحادیه ها، شوراهای کار، سندیکاها، کنفدراسیون و فدراسیون ها جزو لاینفک تحقیق بنیادهای دموکراتیک و آزادی و حقوق بشر هستند. برای داشتن یک جامعه آزاد در ایران، و برای تحقق خواسته های سیاسی و اجتماعی کل جامعه، ایجاد و تقویت تشکل یابی کارگران و صنوف مختلف کار، جزو ارکان اصلی تحولخواهی خواهد بود.

به امید آن روز و برای رسیدن به این هدف تلاش میکنیم تا تمامی همکارانمان در اتحادیه های کارگری در دنیا را برای حمایت از جنبش کارگری ایران کنار خود داشته باشیم.

متشکرم 


همین امروز عضو شوید

علیه مجازات اعدام

آزادی فعالین دربند

جنبش کارگری